علم طب در جهان اسلام
علم طب در جهان اسلام
نخستین کسی که در جهان اسلام،اصول و مبانی طبی را در قالب کتابی پیاده کرد،علی بن ربن طبری، استاد جناب محمد بن زکریای رازی بود که در سال ۲۳۴کتاب «فردوس الحکمة»را نوشت.
بعد از طبری،معروفترین طبیب اسلامی،محمد بن زکریای رازی متوفی به سال ۳۲۰است که تالیفات بسیاری در علم طب نگاشته است از جمله «الجامع»،«المدخل»،«المرشد»،«الطب الملوکی»، «الکافی»، «الفاخر»، «المنصوری»، «الحاوی الکبیر»، «الطب الروحانی».
همچنین کشف چندین بیماری، از جمله آبله و درمان وی و استعمال الکل به عنوان گندزا و بادکش در سکته و آب سرد در تب دائم و مسهل جیوه و استفاده از روده حیوان در بخیه زدن زخم و ادراک تاثیر علل و عوامل روانی و روحی در معالجه ی افراد و ... از جمله کشفیّات و ابداعات او می باشد.
پس از رازی، علی بن عباس مجوسی مهمترین دانشمند اسلامی است، که یکی از مهمترین کتاب های منبع طبی را با نام «کامل الصناعه»به قلم آورده است، داستان های چندی درباره حذاقت وی در بیماری های گوناگون نقل کرده اند،که در اینجا یکی از آنها را به نقل نظامی عروضی در چهار مقاله بیان می کنیم: « صاحب کامل الصناعة طبیب عضدالدوله بود به پارس،به شهر شیراز و در آن شهر حمّالی بود که چهارصد من و پانصد من بار بر پشت گرفتی و هر پنج شش ماه آن حمّال را درد سر گرفتی و بی قرار شدی و ده پانزده شبانروز همچنان بماندی. یکبار او را درد سر گرفته بود و هفت هشت روز برآمده و چند بار نیت کرده بود که خویشتن را بکشد. آخر اتفاق چنان افتاد که آن طبیب بزرگ روزی به در خانه آن حمال بگذشت برادران حمال پیش او دویدند و خدمت کردند و او را بخدای عز و جل سوگند دادند و احوال برادر و درد سر او به طبیب بگفتند. طبیب گفت او را بمن نمایید،پس آن حمال را پیش او بردند چون بدیدش مردی شگرف و قوی هیکل و جفتی کفش در پای کرده که هر پای منی و نیم بود به سنگ. پس نبض او بدید و تَفسِره بخواست. گفت او را با من به صحرا آرید چنان کردند چون به صحرا شدند طبیب غلام خویش را گفت دستار حمال از سرش فرو گیر و در گردن او کن و بسیار بتاب پس غلام دیگر را گفت کفش او از پای بیرون کن و تایی بیست بر سرش زن. غلام چنان کرد فرزندان او به فریاد آمدند اما طبیب محتشم و محترم بود هیچ نمی توانستند کرد. پس غلام را گفت که آن دستار که در گردن او تافته ای بگیر و بر اسب من نشین و او را با خود کشان همی دوان. غلام همچنین کرد و او را در آن صحرا بسیار بدوانید چنانکه خون از بینی او بگشاد و گفت اکنون رها کن بگذاشت و آن خون همی رفت گنده تر از مردار.آن مرد در میان همین رعاف در خواب شد و در مسگنی سیصد خون از بینی او برفت و باز ایستاد پس او را بر گرفتند و به خانه آوردند از خواب در نیامد و شبانروزی خفته بماند و آن دردسر او برفت و به معالجه محتاج نیفتاد و معاودت نکرد و عضدالدوله او را از کیفیت آن معالجت پرسید.گفت:ای پادشاه آن خون نه مادتی در دماغ که بیاره فیقرا فرود آمدی،وجه معالجتش جز از این نبود که کردم».۱
پس از علی بن عباس، بوعلی سینا متوفی به سال ۴۲۹ ظهور کرد،که جهان پزشکی را با کتاب هایی چون «قانون» تحت الشعاع قرار داد.که به قول جرجی زیدان «کتاب او یک فرهنگ جامع طب و داروسازی است».و به قول دکتر ماکس میرهوف«یکی از شاهکارهای پزشکی در عالم اسلام است».
بوعلی سینا،اولین کسی بود که التهاب قشر روی بدن را به طور بسیار صحیح وصف نموده و میان این التهاب با التهاب قشر دوم و امراض مشابه دیگر فرق نهاد.نیز او نخستین کسی است بین فلج صورت ناشی از عامل داخلی در مغز و فلج ناشی از سبب خارجی فرق گذارد.همچنین او میان داءالجنب و درد اعصاب بین دنده ها و میان دمل کبدی و التهاب کبدی فرق قائل شد. و توضیح بدیعی پیرامون سکته مغزی ناشی از زیادی خون ارائه داده است. او نخستین کسی است که معتقد شد،بیماری ها بوسیله آب و خاک منتقل می شوند.و اوست که به وجود کرمک که امروز آن را «آنگلوستوم» می نامند،پی برد. و چند قرن پیش از دوبنین ایتالیایی به این کشف نائل آمده است.
عروضی سرقندی درباره ام الکتاب جوامع پزشکی یعنی قانون بوعلی سینا می نویسد:«اگر خواهد که از این همه (کتب طبی)مستغنی باشد به قانون کفایت کند.سید کونین و پیشوای ثقلین می فرماید:«کُلُّ الصَّیدِ فِی جَوفِ الفَرَا» همه شکارها در شکم گورخر است این همه که گفتم در قانون یافته شود با بسیاری از زوائد و هر که را مجلّد اول از قانون معلوم باشد از اصول علم طبّ و کلیات او هیچ برو پوشیده نماند. زیرا که اگر بقراط و جالینوس زنده شوند، روا بود که پیش این کتاب سجده کنند و عجبی شنیدم که یکی درین کتاب بر بوعلی اعتراض کرد و از آن معترضات کتابی ساخت و اصلاح قانون نام کرد. گویی در هر دو می نگرم که مصنِّف چه معتوه مردی باشد و مصنَّف چه مکروه کتابی. چرا کسی را بر بزرگی اعتراض باید کرد که تصنیفی از آنِ او بدست گیرد مسأله نخستین برو مشکل باشد. چهارهزار سال بود تا حکماء اوائل جانها گداختند و روان ها در باختند تا علم حکمت را بجای فرود آرند نتوانستند. تا بعد ازین مدّت حکیم مطلق و فیلسوف اعظم ارسطاطالیس این نقد را بقسطاس منطق بِسَخت و بمحکّ حدود نقد کرد و بمکیال قیاس بپیمود تا شکّ و ریب ازو برخاست و منقّح و محقّق گشت. و بعد ازو درین هزار و پانصد سال هیچ فیلسوف بکنه سخن او نرسید و بر جادّه سیاقت او نگذشت الاّ افضل المتأخرین حکیم المشرق حجّه الحقّ علی الخلق ابوعلی الحسین بن عبداللّه بن سینا و هر که برین دو بزرگ اعتراض کرد خویشتن را از زمره اهل خرد بیرون آورد و در سلک اهل جنون ترتیب داد و در جمع اهل عَتَه جلوه کرد ایزد تبارک و تعالی ما را ازین هفوات و شهوات نگاه دار اد بمنّه و لطفه، پس اگر طبیبی مجلد اوّل از قانون بدانسته باشد و سنّ او به اربعین کشد، اهل اعتماد بود و اگر چه این درجه حاصل دارد، باید که ازین کتب صغار که استادان مجرّب تصنیف کرده اند یکی پیوسته با خویشتن دارد. چون تحفة الملوک محمّد بن زکریّا و کفایة ابن مندویة اصفهانی و تدارک انواع الخطأ فی التّدبیر الطّبّی ابوعلی و خُفِّیِّ علایی و یادگار سیّد اسماعیل جرجانی. زیرا که بر حافظه اعتمادی نیست که در آخر مؤخّر دماغ باشد که دیرتر در عمل آید، این مکتوب او را معین باشد، پس هر پادشاه که طبیب اختیار کند این شرائط که برشمردیم باید که اندر یافته باشد که نه بس سهل کاریست،جان و عمر خویش بدست هر جاهل دادن و تدبیر جان خود در کنار هر غافل نهادن».۲
اما در مورد ابتکارات دیگر دانشمندان مسلمان در قلمرو علم پزشکی باید بگوییم:
نخستین رسالهً مهم چشم پزشکی به نام «تذکرة الکحالین» توسط علی بن عیسی بغدادی در قرن چهارم نوشته شد. که بعدها این رساله به همراه رساله «المنتخب فی علاج العین» ابوالقاسم عمار بن علی موصلی برای درمان انواع آب آوردگی و آب آلودگی چشم در کشورهای غربی مانند انگلستان و آلمان مورد بهره برداری قرار می گرفت.حتی داروی بیهوشی که تا یک قرن اخیر در کشف شد، برای جراحان مسلمان شناخته شده بود.چرا که از سالیانی دور پزشکان مسلمان با «بذرالبنج» بیمار را بیهوش می کردند.
بسیاری از وسایل جراحی بیماران، توسط پزشکی مسلمان به نام «ابوالقاسم اندلسی»معروف به ابوالقسیس در قرن چهارم و پنجم هجری قمری اختراع شد. و کتاب های او از منابع اصلی جراحان اروپا و غرب از قرن چهارده تا قرن نوزدهم میلادی بود.تا جایی که «هالر» می نویسد: «تمامی جراحانی که بعد از قرن چهارده آمده اند، منابع آنها کتب ابوالقسیس بوده است».۳
در قرن دوازدهم میلادی طرز جراحی مسلمین به قدری نسبت به شیوه کار رایج در نزد فرنگی ها کامل بوده است که اطباء عرب چنانچه اسامة بن منقذ از قول یک طبیب مسیحی نقل می کند:« شیوه جراحی آنها را نوعی قصابی وحشیانه تلقی میکردند».۴
ابن نفیس، صاحب کتاب «الموجز فی الطب» که اهمیّت وی تنها یک قرن پیش شناخته شد،کاشف گردش خون کوچک یا گردش ریوی خون در بدن بوده است. که تا این اواخر، کاشف آن را «میکائل سروتوس»میدانستند.ابن نفیس دَوَران ریوی خون را که یکی از اکتشافات بزرگ اسلامی در طب است،چنین وصف مینماید:«پس از آنکه خون در بطن راست تلطیف شد،باید به بطن چپ برود که در آن روح حیاتی تولد پیدا میکند.ولی میان این بطن منفذی وجود ندارد،چه جرم قلب در این ناحیه توپر است و چنانکه بعضی تصور کرده اند منفذ آشکاری ندارد، و نیز چنانکه جالینوس تصور کرده است، منفذ غیر آشکاری ندارد. پس ناچار باید این خون، پس از تلطیف،از طریق ورید شریانی (شریانی ریوی) به ریه برود تا در جرم آن پراکنده شود و با هوا در آمیزد و لطیف ترین چیزی که در آن است تصفیه شود، و آنگاه وارد شریان وریدی (ورید ریوی)شود تا آن را با هوا آمیخته و آماده تولد روح در آن شده است،به تجویف چپ (دهلیز چپ) برساند».۵
برای نخستین بار این مسلمانان بودند که فهمیدند،منشأ بیماری هایی چون طاعون و وبا بیرونی است. لذا مبتلایان را قرنطینه مینمودند. در صورتی که طب جالینوسی آن را به بهم خوردن مزاج چهار گانه نسبت میدادند.
همچنین زکریای رازی اولین کسی بود که تشخیص سبب شناسی و نشانه شناسی بیماری ها را مرسوم نمود.
اما در این میان روش های خاصی که گاه دانشمندان مسلمان برای معالجه بیماران ابتکار می نمودند،بسیار حائز اهمیت است به عنوان مثال ابن اندلسی،یبوست مزاج مزمن را بوسیله انگوری معالجه می کرد که تاک آن را با آبی که دارای دوای مسهل بود آبیاری کرده بود.۶
بعضی دیگر از مهمترین کتب طبی که توسط دانشمندان مسلمان نگاشته شده عبارتند از:«ذخیره خوارزمشاهی»،«هدایة المتعلمین»،«فردوس الحکمة»،«میزان الطب»،«طب اکبری»،«خلاصة الحکمة»،«الطب الکبیر»،«التحفة السعدیة فی الطب»(شرح قانون)،«تحفه حکیم مؤمن» و...
دارو سازی
همچنین صنعت داروسازی یا همان قرابادین نیز به دست دانشمندان مسلمان از پیشرفتی شگرف برخوردار شد. تا جایی که جرجی زیدان در این باره می گوید:«دانشمندان اروپا که در رستاخیز علمی اخیر خود، در فن داروسازی مطالعه و تحقیق نمودند،دریافتند که مسلمانها پایهگذار این علم بودند و آنها بودند که برای نخستین بار، طریقه داروسازی را ترتیب داده و داروهای تازهای پیدا کردند. عرب ها نخستین مردمی بودند، که «قرابادین» را به شکلی که اکنون در دست ماست مرتب ساختند. آنها نخستین مردمی هستند که به طرز امروز، داروخانه باز کردند. و به دلیل این مطلب آنکه هنوز اسامی پاره ای از داروها و گیاهان که اروپائیها دارند، همان اسامی عربی، هندی، فارسی است که عرب ها وضع کرده اند.»۷
گیاه شناسی
در رشته گیاه شناسی نیز دانشمندان مسلمان تحقیقات تازهای نمودند. از جمله «ابن بیطار مالقی» در کتاب خود به نام « الجامع فی الادویة المفردة» خواص یک هزار و چهارصد قسم گیاه را شرح داده است و آنها را با نوشته های صدوپنجاه نفر از نویسندگان قدیمی که در این زمینه اظهار نظر کرده بودند، مقایسه نمود. و مطلب قابل توجه این است که سیصد قسم از آن گیاهان قبلا معروف و شناخته شده نبود.
دیگر گیاه شناس معروف مسلمان «ابن الاوان اشبیلی» است که در کتاب خود به نام «الفلاحة» طریقه زراعت ۵۸۵ نوع از نباتات و ۵۰ نوع از درخت های میوه دار را بحث نموده و همچنین از عوارض بیماری های نباتات و طریقه معالجه آنها و نحوه بهربرداری و خوردن آنها کاوش و ابتکار فراوانی به خرج داده است این کتاب بنابه گفته «الدومیه لی» کاملترین کتاب در علم کشاورزی است.
بعضی دیگر از کتابهای رشته گیاهشناسی که توسط دانشمندان مسلمان نوشته شده عبارتند از:«الفلاحة النبطیة» تألیف ابن وحشیه، «الفلاحة» تألیف ابن عوام، «النبات»ابو حنفیه دینوری،«المقنع» ابن حجاج،«الادویه المفردة» رشید الدین الصوری،«الادویة المفردة»غافقی،الافادة و الاعتبار فی الامور المشاهدة و الحوادث المعاینة بارض مصر» تألیف عبداللطیف بغدادی،«بغیة الفلاحین فی الاشجار المثمرة و الریاحین» علی بن عباس رسولی،«روش داروسازی کهن» العطار،«یاداشتهای داود انطاکی»،«نوشتههای ابوالعباس نباتی» و...
۱.کلیات چهار مقاله، مقاله چهارم،ص ۸۰
۲.کلیات چهار مقاله،ص ۷۱
۳.میراث اسلام،ص۱۱۷
۴.کارنامه اسلام ص۴۹
۵.ترجمه بخشی از شرح تشریح قانون تألیف ابن نفیس
۶. کارنامه اسلام،ص۵۰
۷.تاریخ تمدن اسلام،ج۳، ص۲۷۹.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه